عشق حاضر جواب من p134
جمن با همون حالته دپرسش جواب داد:
- هیچی نشده تهیونگ فکر کنم سرما خوردم یکم بی حسم!
سوجون - حسم بهت میدیم بذار برگردیم سئول خودم واست استین بالا میزنم!
لبخنده تلخی رو صورتش نشستو بعد از اون اروم گفت:
- اتفاقا خودم تو فکرشم ... بعد از اینکه برگشتم بلافاصله اقدام میکنم!
همه با تعجب بهش خیره شدیم که تهیونگ گفت:
- حالا کی هست؟
جمن خیلی خونسرد گفت:
- یکی از همکلاسیامه تو دانشگاه!
صدای شکستنه قلبمو شنیدم ... صدای خورد شدنشو ... تمام وجودمو پر شد از خالی ... دلم میخواست
گریه کنم ... ولی جلوی این همه ادم؟ ... باز صدای متعجبه لیسا پیچید تو سرم:
- اسمش چیه جیمین ؟
جیمین باز خونسرد جواب داد:
- میا
دیگه تحمله اون جوو نداشتم ... هر لحظه ممکن بود از شدت بغض بترکم ... بی اراده از جام بلند شدمو
بدونه حرفی به سمته اتاقم رفتم ...
- نه آیومی الان وقته گریه نیست دختر ... خواهش میکنم ... خواهش میکنم خودتو کنترل کن ...
با برداشتنه گوشی و هندزفریمو از اتاق خارج شدمو با گفتن من میرم یکم کنار دریا قدم بزنم به بچه ها از
ویلا خارج شدم ... طولی نکشید که به دریا رسیدمو اون بغضه لعنتیه نفس گیرو شکستم!
هندزفریو تو گوشم گذاشتم اهنگی رو پلی کردم( همون اهنگه که میگه ااااااا😂حال ندارم اسمشو بنویسم) ... همونجور که مقابله دریا واستاده بودم
سیل اشک بود که از تو چشمام با درد پایین میومد ..
من دوستش دارم ... ای کاش میتونستم این غروره لعنتیو بشکنمو بهش حقیقتو بگم ... میخواد
از من دور بشه ... میخواد بره ... پس من چی؟ ... بی کی تکیه کنم؟ ... باورم نمیشه قرار اغوشه گرمو
امنش نسیبه کسه دیگه ای بشه ... کاش همین الآن اینجا بود ... کاش منو مثل دفعه های قبل با اغوشش
اروم میکرد ... خدایا من دوسش دارم ... چجوری بهش بگم؟ ... فکر کردن به نبودنشم منو میکشه
اینبار نمیتونم تحمل کنم ... ... نذار بره نذار ترکم کن ... جمن گلابیمه تکیه گاه منه ... نذار ازم
بگیرنش ... ... اگه بره ... اگه بره .. دیگه قلبم نمیکوبه ... دیگه دلیلی واسه بودنم نمیمونه!
خدا به قیافم نگاه کن ... میبینی چهرمو جوری افریدی که همه فکر میکنن من واقعا همیشه
شادم ... هیچ کس از قلبم خبر نداره ... در ظاهر محکمم ولی تو که از درونم خبر داری ... میبینی که چقدر شکنندست
- هیچی نشده تهیونگ فکر کنم سرما خوردم یکم بی حسم!
سوجون - حسم بهت میدیم بذار برگردیم سئول خودم واست استین بالا میزنم!
لبخنده تلخی رو صورتش نشستو بعد از اون اروم گفت:
- اتفاقا خودم تو فکرشم ... بعد از اینکه برگشتم بلافاصله اقدام میکنم!
همه با تعجب بهش خیره شدیم که تهیونگ گفت:
- حالا کی هست؟
جمن خیلی خونسرد گفت:
- یکی از همکلاسیامه تو دانشگاه!
صدای شکستنه قلبمو شنیدم ... صدای خورد شدنشو ... تمام وجودمو پر شد از خالی ... دلم میخواست
گریه کنم ... ولی جلوی این همه ادم؟ ... باز صدای متعجبه لیسا پیچید تو سرم:
- اسمش چیه جیمین ؟
جیمین باز خونسرد جواب داد:
- میا
دیگه تحمله اون جوو نداشتم ... هر لحظه ممکن بود از شدت بغض بترکم ... بی اراده از جام بلند شدمو
بدونه حرفی به سمته اتاقم رفتم ...
- نه آیومی الان وقته گریه نیست دختر ... خواهش میکنم ... خواهش میکنم خودتو کنترل کن ...
با برداشتنه گوشی و هندزفریمو از اتاق خارج شدمو با گفتن من میرم یکم کنار دریا قدم بزنم به بچه ها از
ویلا خارج شدم ... طولی نکشید که به دریا رسیدمو اون بغضه لعنتیه نفس گیرو شکستم!
هندزفریو تو گوشم گذاشتم اهنگی رو پلی کردم( همون اهنگه که میگه ااااااا😂حال ندارم اسمشو بنویسم) ... همونجور که مقابله دریا واستاده بودم
سیل اشک بود که از تو چشمام با درد پایین میومد ..
من دوستش دارم ... ای کاش میتونستم این غروره لعنتیو بشکنمو بهش حقیقتو بگم ... میخواد
از من دور بشه ... میخواد بره ... پس من چی؟ ... بی کی تکیه کنم؟ ... باورم نمیشه قرار اغوشه گرمو
امنش نسیبه کسه دیگه ای بشه ... کاش همین الآن اینجا بود ... کاش منو مثل دفعه های قبل با اغوشش
اروم میکرد ... خدایا من دوسش دارم ... چجوری بهش بگم؟ ... فکر کردن به نبودنشم منو میکشه
اینبار نمیتونم تحمل کنم ... ... نذار بره نذار ترکم کن ... جمن گلابیمه تکیه گاه منه ... نذار ازم
بگیرنش ... ... اگه بره ... اگه بره .. دیگه قلبم نمیکوبه ... دیگه دلیلی واسه بودنم نمیمونه!
خدا به قیافم نگاه کن ... میبینی چهرمو جوری افریدی که همه فکر میکنن من واقعا همیشه
شادم ... هیچ کس از قلبم خبر نداره ... در ظاهر محکمم ولی تو که از درونم خبر داری ... میبینی که چقدر شکنندست
- ۲.۳k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط